عامل ترس و وحشت، ممکن است در هر گوشه از دنیای ما جا خوش کرده باشد. گاهی این مقابر و گورستانهای قدیمی هستند که ترس به دلتان میاندازند و گاهی یک ساختمان متروکه کابوستان میشود. زمانی نیز ترس ما نه از عوامل فرامادی و ماورایی، که از چیزهایی مرسومی چون حیوانات یا آتشسوزی است. در ادامهی مطلب پیشین، به سراغ دیگر مکانهای ترسناک این جهان خواهیم رفت.
گردشگری وحشت یا تاریک (Dark Tourism) به دنبال معرفی نقاطی متفاوت و وحشتناکی است که در کنار دیگر خصوصیات و امتیازات خود، از فاکتور ترسناک بودن نیز بهره میبرند. این اماکن در گذشتههای بسیار دور یا در سالهای اخیر، شاهد رویدادهایی عجیب و متفاوت بوده یا محل نگهداری چیزهای خاصی هستند. جای تعجب نیست که گورستانهای متعددی در این فهرست جای گرفتهاند، به ویژه با توجه به این نکته که ترس از مرگ، یکی از کابوسهای زندگی بسیاری از انسانها است.
البته این تنها گورستانها نیستند که دلهره به جان انسان میاندازند، مکانهای متروکه، بناهایی که شاهد رویدادهای تلخ و خونین بودند و البته موجودات مادی نیز در این فهرست جای دارند.
پس باز همراه ما باشید تا به بازدید دیگر گزینههای فهرست ترس و وحشت برویم.
این زندان که به سبک گوتیک ساخته شده است از سال ۱۸۷۶ شروع به کار کرده و سرانجام در سال ۱۹۹۵ دوران کاری خود را به پایان رساند و بازنشسته شد. البته اکنون این سازه به شکلی دیگر به فعالیت خود ادامه میدهد، چرا که بازدیدکنندگان مشتاق میتوانند با شرکت در تورهای ترسناک و کابوسوار ترتیب داده شده، گشتی در این بنا زده و خودشان صحت و سقم شایعات متعدد حضور ارواح و اشباح در این مکان را بررسی کنند.
در طول فعالیت این زندان و ندامتگاه حدود ۱۰۰ حکم مرگ در آن اجرا شده که شاید بهترین دلیل برای شکلگیری چنین داستانهایی حول این مکان است. به هر حال در کنار این همه جای ترسناک دیگر، این زندان و شهرت ناخوشایندش نیز جایی به خود اختصاص دادهاند.
معمولا بازار مکانی برای ارائهی محصولات مختلفی همچون مواد خوراکی، پوشاک، ظروف و... دیگر است، ولی این بازار که به نام "Akodeseewa" شناخته میشود، دنیایی از محصولاتی متفاوت را به مشتریان خاص خود عرضه میکند.
در واقع آنچه در این بازار ارائه میشود، همه از ملزومات جادوی وودو (Voodoo) است. تکههای بدن حیوانات مختلف که برای طلسم کردن به کار میروند. افراد شفادهنده این تکهها را به همراه گیاهان، آسیاب کرده و با آتش میسوزانند تا پودری سیاه رنگ به دست بیاید. سپس سه بریدگی روی قفسه سینه یا پشت فرد ایجاد کرده و این پودر به ظاهر جادویی را داخلی این بریدگیها میریزند! به نظر میرسد این راهی برای باطل کردن سحر و افسون است.
البته این بازار جایی هم برای افسوس خوردن است، افسوس رفتار دور از انسانیتی که با حیوانات میشود، آن هم فقط و فقط به دلیل باورهای خرافی انسانی که حاضر است برای خواستههایش هر چیزی را قربانی کند.
جزیرهای کوچک در شمال ایتالیا که به نام "Poveglia" شناخته میشود، به لطف تاریخچهای ناخوشایند در شمار مناطق ترسناک جهان جای گرفته است. این جزیره که در نزدیکی شهر ونیز قرار دارد، در فاصله سالهای ۱۷۹۳ تا ۱۸۱۴ بهعنوان مکانی برای قرنطینهی افراد مبتلا به بیماری خطرناک طاعون مورد استفاده بود. در این مدت ۱۶۰ هزار نفر در این جزیره اسکان داده شدند. بعدها قبرهای بزرگی در این جزیره کشف شده که اجساد قربانیان این بیماری خطرناک به صورت دسته جمعی در آنها به خاک سپرده شده بودند.
در دورهای هم ناپلئون بناپارت از این جزیره بهعنوان انبار اسلحه استفاده میکرد، از طرف دیگر از سال ۱۹۲۲ تا ۱۹۶۸، ساختمانها این جزیره به عنوان تیمارستان مورد استفاده قرار گرفت. در آن زمان شایعاتی پیرامون رفتار نامناسب یک پزشک به گوش میرسید که ظاهرا بیماران را مورد شکنجه قرار داده و حتی شماری را نیز به قتل رسانده بود.
نزدیک به صد هزار صلیب در ابعاد و اشکال مختلف بر فراز این تپّه نصب شدهاند، تپهای که در شمال کشور لیتوانی واقع شده است. پاپ اظهار کرده این مکان جایی برای نمایش امید، صلح و عشق است. هیچ کس از علت و زمان شروع این سنت اطلاع دقیقی ندارد، هر چند به نظر میرسد بر افراشتن نخستین صلیب به قیامی برمیگردد که در سال ۱۸۳۱ در این منطقه به وقوع پیوست.
البته صلیب تنها چیزی نیست که روی این تپه نصب شده است، تندیسهایی از مریم مقدس، تمثال و تسبیح نیز در این مکان یافت میشوند. هر چند با این تعداد آرزوی خوب، خیلی عجیب است که این مکان در شمار مناطق ترسناک کرهی زمین جای گرفته است. اما به هر حال بسیاری دوست ندارند شب را در این منطقه به صبح برسانند.
در نزدیکی دامنهی کوهستانی شهر کِبایِن در شمال فیلیپین، اجساد مومیایی شده عجیبی پیدا شده که به نام "مومیایی دودی"، مومیایی آتشی" یا "Benguet Mummies" شناخته میشوند. علت این نامگذاری هم استفاده از دود و آتش برای خشکاندن جسد بوده است. برای رسیدن به غارهای "تیمبک" (Timbak) که محل نگهداری این مومیاییها است یا باید زحمت رانندگی ۵ ساعته در جادههای کوهستانی را به جان خرید یا با عبور از میان پلکانی سنگی خود را به آنجا رساند.
ظاهرا در گذشته این غارها برای مراسم تدفین مورد استفاده بودند. به نظر میرسد عملیات مومیایی کردن توسط گروهی از افراد قبیلهی "Ibaloi" و در فاصلهی سالهای ۱۲۰۰ تا ۱۵۰۰ پس از میلاد در پنج شهر "Benguet" انجام میشده است. این مومیاییها اکنون در همین غارها نگهداری شده و در معرض دید عموم قرار دارند. همچون مورد تابوتهای آویخته، اینجا نیز با توجه به باور مردمان بومی، مومیاییها به حالت نشسته و در وضعیت جنینی در میان تابوتهای تخم مرغی شکل خود جای گرفتهاند.
این مورد خیلی جالب است، شاید از این نظر که این بار نه پای انسان که پای حیوانی وفادار در میان است. برای بازدید از عمارت اووِرتون (Overtoun House) در اسکاتلند، بهتر است گردشگران یا سگی به همراه نداشته یا حداقل بسیار مراقب آن باشند، چرا که درست در همان نزدیکی پلی قرار گرفته است که بهعنوان پل خودکشی سگها از آن یاد میشود. این پل در سال ۱۸۹۵ توسط مهندس راه و ساختمانی به نام "میلنر" (H. E. Milner) طراحی و اجرا شد.
از سال ۱۹۶۰ تا کنون حدود ۶۰۰ سگ با پریدن از این پل خودکشی کردهاند. در واقع این پل نه عامل وحشت ما، که بیشتر کابوس یکی از محبوبترین حیوانات خانگی است. ظاهرا اگر «آئوکیگاهارا» دومین مکان محبوب خودکشی در نزد انسانها است، این پل نیز سابقهای مشابه برای خودکشی سگها دارد.
غاری باستانی در جنگلهای ناحیه کوهستانی «Tapir» در کشور «بلیز» وجود دارد که « Actun Tunichil Muknal» یا «ATM» نامیده میشود. نام این غار به معنی «مقبره کریستالی» است. این غار در سال ۱۹۸۹ کشف شد. برای رسیدن به این غار باید مسیری یک کلیومتری را شنا کرد. بعد از طی این مسیر به تخته سنگهایی بزرگ و حجرههایی اتاق مانند میرسید، اینجا همان جایی است که باید با عامل ترس این غار مواجه شوید.
این اتاق در واقع یک قربانگاه است. حدود ۱۴ اسکلت در این غار یافت شدهاند که دارای جراحتهایی در ناحیه سر خود بودند. نیمی از این اسکلتها متعلق به کودکان است و به نظر میرسد همگی در جریان آیین قربانی کردن قوم مایا کشته شدهاند. در این میان یکی از این اسکلتها بیش از دیگران به شهرت رسیده است، اسکلتی متعلق به دختری ۱۸ ساله که به نام «دوشیزهی کریستالی» شناخته میشود. علت این نامگذاری هم به وضعیت بقایای بر جای مانده از او بازمیگردد، چرا که با گذشت زمان، کل اسکلت او کلسیته شده است.
بر اساس مستندات موجود، «قلعهی لیپ» در قرن پانزدهم و توسط «خاندان اُبَنِن» (O'Bannon clan) ساخته شده و در ابتدا «Léim Uí Bhanáin» نامیده شد. اُبننها دومین رئیس قبایل مهم این قلمرو در آن زمان بودند که بر قبلیهی «O’Carrolls» حکومت میکردند.
گفته میشود این قلعه یکی از تسخیرشدهترین قلعههای جهان است، قلعهای که تاریخچهاش با فهرستی طولانی و خونین از مرگهای وحشتناک گره خورده است. زمانی این قلعه به آتش کشیده شد و زمانی نیز شاهد نزاع خونین دو برادر بود، یکی از دو برادر که کشیش بود به ضرب شمشیر برادر دیگر از پای درآمد. این اتفاق تلخ در صومعهی این قلعه به وقوع پیوست به همین دلیل به این صومعه، لقب «صومعه خونین» اطلاق شده است (تصویر پایین).
همچنین حین بازسازی این قلعه، سرداب و زندانی زیر زمینی کشف شد که ظاهرا شاهد مرگهای بسیاری بوده است. حتی تعدادی استخوان انسان نیز در قسمت انتهایی این سرداب کشف شد. امروزه روی این دخمه زیرزمینی پوشیده شده و به مردم اجازه ورود به آن را نمیدهند (تصویر پایین).
به هر حال این قلعه هر ساله شاهد حضور گردشگرانی از اقصی نقاط جهان است که فارغ از تماشای زیبایی مناظر اطراف، تحسین معماری باستانی و تاریخ پربار این منطقه، برای مواجهه با چیزی به آن سر میزنند که متعلق به این جهان نیست و شاید بسیاری از تجربهی رویایی با آن واهمه دارند، بله اشباح و ارواحی که به نظر میرسد از این سکونتگاه سنگی لذت میبرند. موارد بسیاری از مواجهه با چیزهای عجیب و ترسناک در این قلعه گزارش شده است، به طوری که این قلعه بارها توسط کارشناسان عالم ماورالطبیعه مورد بازدید و بررسی قرار گرفته است.
گورستان «چوکیلا»، مدفن شماری از مومیاییهای اسپانیولی است که در سی کیلومتری شهر «نَزکا» (Nazca) در پرو واقع شده است. به جز اجساد، آثار و صنایع هنری باستانی نیز در این گورها کشف شده است. این گورستان در سال ۱۹۲۰ کشف شد. قدمت اجساد کشف شده در این گورستان ۶۰۰ تا ۷۰۰ سال تخمین زده میشود. به نظر میرسد نخستین بار از ۲۰۰ سال پس از میلاد، اجسادی در این قبرستان به خاک سپرده شدهاند. از نظر باستانشناسی نیز این قبرستان به دورهی «تمدن نزکا» تعلق دارد.
آب و هوای گرم پرو، باعث شده تعداد قابل توجهی از این اجساد باستانی تا به امروز به خوبی حفظ و نگهداری شوند. هر چند در این میان دزدان مقبره هنگام دستبرد به این گورستان خرابکاری کرده و بقایای اجساد و ظروف باستانی را در محوطههای اطراف پراکنده کردهاند. به همین دلیل از سال ۱۹۹۷ دولت پرو قوانینی سختگیرانهتر را در این زمینه به تصویب رسانده است. با وجود این دستاندازی، سعی شده تا حد ممکن این اجساد در وضعیت طبیعی و اصلی خود نگهداری شده و در معرض دید عموم قرار گیرند. به هر حال هر جا سخن از مرگ است، ترس نیز جایی برای خود باز کرده است.
این مکان برای نخستین بار طی حفاریهای باستانشناسی در سال ۱۹۲۱ کشف شد. باستانشناس فرانسوی که موفق به این کشف شد، ادعا میکرد اینجا مکانی است که مردم کارتاژ کودکان خود را در راه پرستش بتهایی همچون «Baal Hammon» و «Tanit» قربانی میکردند.
در این مکان وهم آور و شاید تسخیر شده، ستونهای سنگی عجیب و کندهکاری شدهای مشاهده میشوند که ظاهرا شبیه به اشکال هندسی مختلف بوده و زیر سایهی درختان جا خوش کردهاند. در واقع این سنگها، نشان از مدفن کودکان کارتاژی دارد که در زمان سختیها به دست کاهنان قربانی میشدند.
بالاخره در میان فهرستی از مکانهایی با پیشینه سیاه تاریخی و فعالیتهای ماورایی، گذرمان به جزیرهای افتاد که به دلیل حضور موجودی خاص، به عامل ترس و وحشت تبدیل شده است. «Ilha da Queimada Grande» که به نام «جزیرهی مارها» هم شناخته میشود، جزیرهای است متعلق به کشور برزیل که قلمروی فرمانروایی تنها یک پادشاه بلامنازع است، مار.
این جزیرهی کوچک که در سواحل برزیل قرار گرفته، دارای پوشش گیاهی جنگلهای بارانی و تخته سنگهای بزرگ و برهنه است. گونههای مختلفی از سمیترین مارهای جهان همچون «افعی سرنیزهای طلایی» در این جزیره سکنی دارند. به دلیل حفاظت از مارها و حفظ جمعیت آنها و نیز سمی بودن آنها، این جزیره به روی عموم بسته است. آخرین انسانهایی که روی این جزیره سکنی داشتند، نگهبان فانوس دریایی و خانوادهاش بودند که متأسفانه همگی با نیش مارها جان خود را از دست دادند. این جزیره هم اکنون غیرمسکونی است و تنها گاهی تیمهای تحقیقاتی برای مطالعه و جمعآوری اطلاعات قدم به این جزیرهی خطرناک میگذارند.
این مقبرهی زیر زمینی یا همان «کاتاکومب»، در جنوب ایتالیا و در شهر پالرمو ساخته شده است. این گورستان عجیب و منحصربهفرد که «Catacombe dei Cappuccini» نام دارد، به دلیل پیشینهی غنی تاریخی و البته حضور صدها جسد، مورد توجه گردشگران واقع شده است. در اصل این گورستان در قرن شانزدهم میلادی به وجود آمد و به همت راهبان توسعه یافت. آنها برای نخستین بار جسد برادر روحانی تازه در گذشتهشان «Silvestro of Gubbio» را مومیایی کرده و در این مقبره جای دادند. اجساد ابتدا طی فرایندی آب خود را از دست داده و به اصطلاح خشک میشدند، گاهی نیز آنها را با سرکه میشستند. تعدادی از اجساد با عطر و روغن تدهین شده و تعدادی نیز درون کابینتهای شیشهای نگهداری میشوند. بسیاری از این مومیاییها لباس بر تن دارند.
هر چند در شروع کار این مومیایی کردن خاص مردان خدا و راهبان بود، اما در ادامه دیگر اقشار جامعه نیز تمایل خود را برای این کار اعلام کردند. آخرین مورد مومیایی کردن کشیشان در این مقبره به سال ۱۸۷۱ و مومیایی کردن «برادر ریکاردو» باز میگردد، پس از آن، این مکان به طور رسمی در سال ۱۸۸۰ تعطیل شد و تنها برای بازدید عموم باز است.
نزدیک به هشت هزار مومیایی در این مقبره جای گرفتهاند که ظاهر و شکل قرارگیریشان برای به وحشت انداختن هر کسی کافی است. آخرین مورد مومیایی افراد عادی در این مقبره به سال ۱۹۲۰ و مومیایی کردن جسد دختر بچهای دو ساله به نام «رزالیا لومباردو» (Rosalia Lombardo) برمیگردد، جسدی که به شکلی باورنکردنی تازه و دست نخورده به نظر میرسد. کوچولویی با روبانی بر سر که با آرامش در تابوت شیشهای خود آرمیده است.
از دور آنچه میبینید، روستایی است خوشمنظره و سرسبز، روستایی که در دل طبیعت جا خوش کرده است. به نظر میرسد زندگی گرم و باطراوت در میان این خانههای بامزه جاری است، اما این تنها دورنمایی است دلفریب. این زندگی نیست که در این خانهها منزل کرده، بلکه مرگ است که آزادانه جولان میدهد.
نام این مکان عجیب «Dargavs» است، محوطهای با صد خانهی سنگی که بر فراز تپهای در ناحیهی شمالی «Ossetia- Alania» کشور روسیه ساخته شده است، اما در واقع این خانههای کوچک نه مَسکنی برای افراد زنده، که بهعنوان آرامگاهی در خور استخوانهای بر جای مانده از مردگان ساخته شدهاند. عدهای قدمت این مقبرهها را به قرن دوازدهم نسبت میدهند و گروهی آنها را متعلق به قرن چهاردهم میدانند.
بام این مقبرهها حالتی پلکانی دارد که در نهایت به حفرهای در سقف ختم میشود. همچنین ابعاد و اندازه سقف این مقابر نیز با توجه به ارتفاع آنها متغیر است، به طوری که پایینترین و کوچکترین آنها تقریبا سقف ندارد. بسیاری از اجساد با لباس و دیگر اسباب و وسایل شخصی خود در این مقبرهها نگهداری شدهاند.
تونلهای ناتمام متروی شهر «سین سیناتی« (Cincinnati) در ایالت «اوهایو» (Ohio)، آخرین مورد فهرست ماست. این تونل و ایستگاههای مترو بهعنوان بخشی از سیستم حمل و نقل سریع این شهر احداث شد. در سال ۱۹۲۸ و به دنبال بحران مالی و هزینههای سرسامآور، این پروژه نیمهکاره رها شد. از آن زمان تا کنون، هیچ تصمیمی دال بر ادامهی کار و تکمیل پروژهی فوق اتخاذ نشده است.
اکنون این شبکهی گسترده از تونلهای پیچ در پیچ متروکه، به مکانی ایدهآل برای گردشگران ماجراجو تبدیل شده که دوست دارند، ترس را در محیطی متفاوت تجربه کنند. هر ساله میتوان دوبار از طریق تورهای گردشگری، گشتی در این محوطه زد. البته بسیاری از افراد بیپروا ترجیح میدهند به تنهایی در این تونلها پرسه بزنند. به هر حال این تاریکی، انزوا و البته حس و حال طردشدگی، قطعا جایی مناسب برای پرورش قوهی تخیل و تصور کردن چیزهایی است که یا واقعا آن گوشه و کنار در تاریکی پنهان شده یا تنها زاییدهی خیال افراد هستند.