"این احتمال وجود دارد که با ارسال نامه درخواستی از سوی وزارت ارتباطات، شبکه اجتماعی فیسبوک رفع فیلتر شود." به نقل از ایسنا، محمود واعظی اعلام کرد که "این صحبتها از سوی یکی از اعضای این کمیته مطرح شده و به معنای نظر کلی کارگروه مربوطه نیست. وزارت ارتباطات زمانی وارد عمل میشود که بیش از 50 درصد اطمینان داشته باشد که نتیجه مثبتی حاصل میشود. در خصوص این موضوع نیز اگرچه برخی نمایندگان دولت به طور شفاهی صحبتهایی را مطرح کردهاند اما هنوز به طور رسمی مطلبی ارسال نشده است. در این زمینه کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه رایانهای تصمیم گیرنده است و فعالیت مجدد این شبکهها بستگی به تجدید نظر این کارگروه دارد. این مسئله تنها به وزارت ارتباطات مربوط نمیشود چرا که ما تنها یک عضو در این کمیته داریم".
فیلترینگ فیسبوک و برخی از شبکههای اجتماعی دیگر اگر چه بسیار قاطعانه و محکم صورت گرفت اما بعدها و پس از دوره حساس وقایع تلخ انتخابات سال 1388 به یکی از پیچیدهترین مسائل در فضای آیتی کشور تبدیل شد؛ مسئلهای که هنوز نیز حل نشده است.
حل شدن این مسئله، به معنای رفع فیلتر فیسبوک نیست و چه بسا بتوان با همان قاطعیت که فیسبوک فیلتر شد، رای به فیلتر باقی ماندن آن داد و موضوع را تمام شده دانست اما گویا هنوز هیچ یک از این دو نوع نگاه به طور کامل بر دیگری غلبه پیدا نکرده است. با این پیش زمینه و با نیم نگاهی به اظهارات اخیر وزیر ارتباطات، توجه به چند نکته خالی از لطف نیست.
به طور روشن، وزارت ارتباطات این رویکرد را در پیش گرفته است که فیلترینگ شبکههای اجتماعی خواست این وزارتخانه نیست و بلکه اگر امیدی به رفع شدن برخی از فیلترینگها وجود داشته باشد، وزارتخانه اقدام خواهد کرد. این رویکرد، دو نکته را روشن میکند. اول اینکه وزارت ارتباطات نمیخواهد هزینه فیلترینگ فیسبوک را پرداخت کند و دوم، وزارت ارتباطات نمیخواهد هزینه تلاش برای رفع فیلترینگ فیسبوک را پرداخت کند! چه بسا تا زمانی که پیشنهادی مطرح نشود، نتوان تشخیص داد که کمیته مصادیق مجرمانه در مجموع چه نظری در مورد فیلترینگ فیسبوک دارد؛ با این وجود وزارت ارتباطات بدون مطرح کردن این موضوع در کارگروه، تنها یک مانور رسانهای انجام میدهد.
مقاومت برای فیلترینگ شبکههای اجتماعی در مورد نمونههای دیگری نیز در دوران دولت یازدهم اتفاق افتاده و وزارت ارتباطات به روشنی هزینه این مقاومت را پرداخت کرده است اما یادآوری ماجرای فیسبوک، درست شبیه به یادآوری تلاشهای پیشین وزارت ارتباطات است، بدون این که مجددا یک تلاش واقعی صورت گرفته باشد.
اما واقعا رفع فیلتر شدن فیسبوک تا چه اندازه برای مردم اهمیت دارد؟ در حالی که بسیاری از رسانهها به اظهارات وزیر ارتباطات توجه ویژهای نشان دادهاند، این اتفاق (حتی اگر به عینه رخ دهد) چقدر موثر است؟ بسیاری از مردم ایران از شبکه اجتماعی فیسبوک مهاجرت کردهاند و واقعیت این است که پس از یک مهاجرت دسته جمعی، هرگز یک بازگشت دسته جمعی اتفاق نیفتاده است. معدود کاربران فعال باقی مانده در این شبکه اجتماعی نیز از ابتدا با روشهای کاملا مرسوم و شناخته شده عبور از فیلترینگ، تحت تاثیر فیلترینگها قرار نگرفتهاند و اصولا، رفع فیلترها یک امکان جدید را در اختیار آنان قرار نمیدهد. از این رو، به نظر میرسد که برای حل مسئله فیسبوک، میتوان گزینه دیگری را نیز مطرح نمود. قبول فیلترینگ، یا رفع فیلترینگ یا پذیرش این موضوع که پرونده فیسبوک اصولا بسته شده و کسی به رفع فیلتر آن توجه خاصی نشان نمیدهد. فیسبوک یک درس بزرگ برای مدیریت و نظارت بر فضای مجازی به همراه داشت؛ درسی که مسئولان همیشه باید به خاطر داشته باشند و در تصمیمات بعدی خود به کار بندند.